یادم نمیاد هیچ وقت تو زندگیم دلم اینقدر برای مامان و بابام و خونه شون تنگ شده باشه...
اون هفته که ۵شنبه و ۱شنبه ش تعطیل بود، از ۴شنبه تا ۱شنبه اونحا بودم و شب آخر اصلا نمیخواستم برگردم خونه ، و از همون فرداش دل تنگ بودم و منتطر ۵شنبه.
ولی آخر هفته مامان اینا رفتن سفر و من خونه موندم و حالا دلم می خواد یه مدت خیلی طولانی اونجا بمونم...
نمی دونم چم شده!
من خودمو آدمی میدونم که کمترین وابستگی رو به چیزها و آدم ها دارم ...
هیچ...برچسب : نویسنده : myhouse بازدید : 9